آریسا و آریاآریسا و آریا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

آریسا و آریا نانازای مامان و بابا

روزمرگي

دغدغہ روزمره ام ، بودڹ با شماست نفس ڪشیدناتون ایستادناتون خندیدناتون " كودكانم "  شما  باشین و خدا دنیا برایم بس است ... از اين روزها بگم براتون بعد از عيد دوتايي مي رين كلاس زبان و كلي چيزاي قشنگ ياد گرفتين اول دوتايي مي رسين كلاس ميگين هلو تيشرت ( teacher ) احوالپرسي رو كامل ياد گرفتين و اعداد را هم تا 5 ياد گرفتين. در طول كلاس هم مرتب اجازه مي گيرين برين بيرون آب بخورين صرفا به خاطر اينكه بگين خانم اجازه روزاي اول من بايد پشت در كلاس مي موندم تا كلاس تموم شه ولي الان ديگه ميگين مامان برو خونه بعد بيا دنبالمون آريسا علاوه بركلاس زبان ژيمناستيك ه...
3 خرداد 1395

چكيده اي از عيد 95

بوی جان می آید اینک از نفس های بهار دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ” با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ” شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . پیام نوروز این است دوست داشته باشید و زندگی کنید ، زمان همیشه از آن شما نیست . . اين بهار پنجمين بهاريست كه شما دو تا فرشته قشنگم كنارمون هستين خدا رو به خاطرش سپاس مي گويم و اميد آن را دارم كه تنتون سرشار از سلامتي و لبتون خندان و دلتون هميشه هميشه شاد باشد.دوستتون دارم عزيزاي دلم آريسا و آريا جوونم رنگ كردن تخم مرغ هاي سفره هفت سين اينم سفره...
15 فروردين 1395

يك روز برفي

امسال بارندگي در شهرمون خيلي كم بود اين دومين برف امسال بود برخلاف هرسال كه كلي بارندگي داشتيم، بارش برف خيلي قشنگه و حس خوبي به آدم ميده ...
16 اسفند 1394

سفر بندر عباس بهمن 94

تعطيلات 22 بهمن رو با دو تا از دوستامون به قشم و بندر عباس سفر كرديم خيلي بهتون خوش گذشت مخصوصا هر دوي شما يه دوست تو اين سفر داشتين ،آريا كه همش تو ماشين كيارش اينا بود و دينا هم تو ماشين خودمون . دوستاتون رو كه ديده بودين اصلا ديگه به مامان و بابا توجه نمي كردين قربونتو برم كه اينقدر به دوستاتون علاقه دارين ببينيد آريسا خانم با دوستش دينا جون البته يه دوست كوچولوي ديگه هم باهاتون بود كيانا كوچولو اينم آريا خان همراه با دوستش كيارش جون   ...
16 اسفند 1394