آریسا و آریاآریسا و آریا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

آریسا و آریا نانازای مامان و بابا

خوشکل شدین جوجه ها

سلام جیگرای مامان امروز عصر شما دوتا وروجک رو با بابا بردیم آرایشگاه اول آریسا نشست تا موهاشو کوتاه کنه هنوز آرایشگر قیچی رو برنداشته بود خانم خانما زد زیر گریه بنده خدا آرایشگر با سختی تونست موهاشو کوتاه کنه و تمام صورتش با مو و اشک پر شده بود آریا تو خیلی گریه نکردی و تقریبا از آریسا بهتر بودی ولی در کل از اصلاح کردن موهاتون خوشتون نمیاد قربونتون برم جیگرطلاهای مامان و بابا بعد از اصلاح کردن هم یک حموم درست حسابی بردمتون و کلی کیف کردین این هم چند تا عکس ...
12 بهمن 1391

چهار روز دیگه تا تولد یکسالگی

سلام به جوجه های قشنگ مامان امروز میخوام ببرمتون آرایشگاه تا زلف های قشنگتون رو اصلاح کنم آخه موهای آریسا خیلی بلند شده و صورت قشنگش زیر موها پنهان شده و بعد از اون ببرمتون حمام کنین امیدوارم فقط سرما نخورین
11 بهمن 1391

هفت روز دیگه تا تولد یکسالگی

عشقاي مامان سلام                                                                                                   تا تولدتون هفت روز دیگه مونده انشالا تولد ١٢...
8 بهمن 1391

هشت روز ديگه تا تولد يكسالگي

نفساي من تا تولد يكسالگيتون ديگه چيزي نمونده  اصلا باورم نميشه يكسال گذشت   خدايا هزاران بار به خاطر اين موهبت الهي شكرت خدايا از تو ممنونم كه مار را لايق داشتن دو تا فرشته دو نستي خدايا هزاران هزار بار شاكريم از اينكه چراغ زندگيمونم پر نور تر كردي و گرمتر  
7 بهمن 1391

بامزه كاري اتون

سلام به دو تا فرشته قشنگ مامان قشنگاي مامان ببخشيد نتونستم بيام وبلاگتون رو آپ كم آخه اين روزا اينقدر سرم شلوغه كه اصلا وقت ندارم شما دو تا وروجك مامان هم ماشالا خيلي شيطون شدين وخيلي هم بامزه قربون جفتتون برم كه روز به روز كاراي جديدي ياد ميگيرين و دل منو آب مي كنين آريسا جون تو خيلي تند چهار دست و پا ميري و به محض اينكه زمين مي خوري گريه مي كني و به بابا نيگا مي كني و مي خواهي بابا نازتو بخره اگه بابا متوجه نشه تو جيغ مي زني قربونت برم كه اينقدر بابايي شدي آريا جون تو هم كه مدام دنبال مامان راه ميافتي و به محض اينكه سايه منو مي بيني سريع ميايي پيشم الهي فدات بشم كه اينقدر ماماني هستي عاشق آشپزخونه هستين خيلي اونجا ميرين من همش ...
7 بهمن 1391

پایان یازده ماهگی

جوجه های مامان امروز یازده ماهتون کامل شد و شما وارد دوازدهمین ماه تولدتون شدین یک ماه دیگه سالروز تولد تونه , باشکوهترین روز است روزی که پروزدگار شما دو تا را به جهان هدیه داد آریسا توی این ماه چهار دست و پا رفتن رو یاد گرفت و آریا هم ایستادن را یاد گرفت غذا خوردنتون هم دیگه داره مثل بزرگترا میشه بعضی وقتها از غذای سفره هم می خورین قربون دو تا فرشته ام برم ورودوتان را به دوازده ماهگی تبریک می گم گلهای قشنگم همچنین پیشاپیش تولد یکسالگیتون مبارک   ...
16 دی 1391