عکسای آتلیه ای
نوروز 93 و تولد زنبوری
سلام جیگر طلاهای مامان سومین سالی است که در کنارمون هستید خداوند رو هزاران بار شاکرم که شماها رو دارم با وجود شما دو تا زندگیمون سراسر از شادیه, دوستتون دارم واین سال جدید رو به شما دو تا تبریک میگم ایشالا سالی سرشار از شادکامی بر اتون باشه تولد شما 15 بهمن بود که یه جشن کوچولو براتون اون روز گرفتیم ولی جشن مفصل رو گذاشتم واسه عید که رفتیم بم خونه مامان جون براتون بگیرم و خدا رو شکر تونستم در 8 فروردین برنامه جشن رو عملی کنیم و یه جشن زیبا براتون گرفتیم. خیلی به همه خوش گذشت عکسها رو می زارم ببینید مابقی رو در ادامه مطلب ببینید متاسفانه ترکیدن بعضی از بادکنکها تزیینات جشن رو بهم ریخت...
نویسنده :
مامان لیلا
9:19
فرهنگ لغت آريسايي و آريايي
قربون دو تا جوجه طلاي مامان برم امروز مي خوام از كلمات و كارهايي كه ياد گرفتين براتون بنويسم مامان: اسمت چيه؟ آريسا : آريييييييييزا مامان : اسم داداشت چيه ؟ آريسا : آرييييييييا مامان: اسمت چيه ؟ آريا : من مامان: اسم داد چيه ؟ آريا : دادا قربونتون برم الههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههي به ميوه ميگين اني ( اين كلمه برگرفته شده از ميوه انار مي باشد و به همه ميوه ها ميگين اني ) به موز ميگين مي پارك : باك از دو تا چيز هم خيلي مي تر...
نویسنده :
مامان لیلا
13:43
اومدم ولي با كلي تاخير
سلام و صد سلام به دو تا فرشته نانازي مامان قربونتون برم بايد مامان رو ببخشيد اينقده تنبل شده البته تنبل كه نه خيلي به خاطر شيطنت هاي شما دوتا سرم شلوغ شده و ديگه فرصتي برام نمي مونه كه بيام وبتون رو آپ كنم. سه شنبه تولدتون بود اصلا باورم نميشه كه از اون روز طلايي دو سال گذشت خدا رو هزاران مرتبه شكر مي كنم كه دو تا از فرشته هاي خوبشو گذاشت توي خونه ما. و خونمون رو نوراني كرد . اين روزا خيلي كاراي جديدي ياد گرفتين . اريسا خانم كه كلي عشوه گري مي كنه و وقتي حرف ميزنه كلي دستاشو تكون ميده . داداش گلش هم كلي آقا شده براي خودش . سه شنبه شب يه تولد كوچولو به همراه مامان جون و بابا جون گرفتيم . تا ايشالا عيد كه مي خوام يه جشن مفصل براتون بگيرم...
نویسنده :
مامان لیلا
15:33
سفر به شمال
سلام به دو تا گل قشنگ مامان هفته گذشته تصميم گرفتيم به شمال كشور سفر كنيم خيلي نگران بودم كه شما دو تا وروجك در طي مسير اذيت بشين ولي خوشبختانه خيلي خوب همكاري كردين و سفر خوبي شد و من و بابا تصميم گرفتيم كه سفر بعدي رو هم از الان برنامه ريزي كنيم . سفر ما اينطوري شروع شد : ساعت 4 روز پنجشنبه يعني 7 شهريور ماه 92 از خونه حركت كرديم و شب رو در نائين مونديم فردا صبح زود به طرف شمال حركت كرديم و عصر ساعت 5 به بندر انزلي رسيديم و يه ويلا اجاره كرديم و تا فرداش استراحت كرديم روز اول به مرداب انزلي رفتيم شما دو تا رو جليقه نجات پوشيديم و سوار قايق شديم و رفتيم وسط تالاب تا رسيديم به نيلوفرها...
نویسنده :
مامان لیلا
7:53
روز دختر ( با يك روز تاخير )
دختر قشنگم آريسا جان امروز 16 شهريور ماه روز توست اميدوارم از لحظه لحظه زندگيت لذت ببري و به تمام خواسته هايت برسي تقديم به بهترين دختر دنيا و اميد حيات من با آرزوي بهترين ها و برترين ها براي فرشته زندگيم غمخواري بهتر از مادر براي ما وجود نداره و غمخواري بهتر از دختر براي مادر, روزت مبارك قشنگم
نویسنده :
مامان لیلا
15:29