آریسا و آریاآریسا و آریا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

آریسا و آریا نانازای مامان و بابا

چقده شما دو تا گلم بامزه شدین

دیشب دو تایی نشسته بودن روبروی هم ما هم داشتیم شام می خوردیم دیدیم خیلی نگاه می کنن یه تیکه نان دادم به آریا بلافاصله آریسا اونو گرفت و آریا زد زیر گره دوباره بهش دادم بازم آریسا اونو گرفت و آریا زد زیر گریه کلی خندیدیم با این کاراتون الهی مامان فداتون بشه اینقده با مزه شدین   ...
24 آبان 1391

شب بدی بود.....

نیمه شب گذشته با صدای سرفه آریای عزیزم از خواب بیدار شدم وای خدایا دیدم آریا داره تو تب میسوزه و بینی اش هم گرفته بچه ام تا دیروز خوب خوب بود نمی دو نم چرا یهویی مریض شد باباشو بیدار کردم تا پاشویه اش بدیم تا صبح همینطور ناله کرد الهی مامان برات بمیره تورو تو این حال و روز نبینه با اینکه تو تب داشت می سوخت ولی بازم لبای قشنگش به خنده باز بود امروز با ابجی آریسا بردیمش دکتر و کلی دارو داد وهنوزم بی قراری می کنه خدایا خودت آریای گل و شیطون مارو شفا بده تا دوباره از اون شیرین کاریاش برامون دراره ...
22 آبان 1391

عکسهای شش ماهگیتون

تمرین نشستن با کمک پشتی (  اینقدر زود خسته می شدی که جیغ می زدی یعنی دیگه بسه ) پسر شیطونمون هم که اصلا نمی خواست بشینه   اینجا هم آریسا خانمم که خسته شده از درس و مشق می گه مامان بسه دیگه نمی حوام یاد بگیرم وقتی داداشش خوابیده بود یواشکی سوار روروئک دادداشش شده قربونت برم اینقد بامزه ای دخملم   ...
21 آبان 1391

عکس اتاق خوشکلتون

چون کمی دیر شده از جزئیات اتاق دیگه عکس نمی زارم فعلا این عکس رو می زارم و تصمیم دارم توی خونه جدید اتاق قشنگتری براتون درست کنم گلهای مامان دوستتون دارم ...
21 آبان 1391

مامان زرنگی شدم

امروز دیگه تصمیم گرفتم عکسهای شما دو تا گلمو بزارم تو وبلاگ , البته هنوز کلی عکس دارم که براتون بزارم  وبعد از اون تصمیم دارم که عکسهاتون بروز اینجا بزارم   آریسا جونم امروز دو مین دندون نیشش هم سر زده بیرون و دختر گلم خیلی بی قراری می کنه آریا هم همچنان با اون دو دندون قشنگش در حال گاز گرفتن هرچی که به دستش میاده.   آریا خان یک هفته هست که خزیدن را یاد گرفته و مامان دیگه از دستش راحت نیست به محض اینکه چیزی می بینه سریع به طرفش حمله ور میشه قربونش برم اینقده پر تحرکه   ...
20 آبان 1391