كارجديد توي سال جديد ( راه رفتن )
سلام به دو تا گل قشنگم آريسا و آريا جون
ببخشيد مامانيا خيلي وقته نتونستم بيام و سري به خونتون بزنم اينقدر سرم شلوغه و همچنين پيدا نكردن پرستار براي شماها باعث شده نتونم حواسمو جمع كنم و بيام براتون از كاراتون بگم
فعلا عمه جان اعظم اومده پيشتون تا تنها نباشين و مامان سر فرصت براتون يه پرستار خوب پيدا كنه ما خيلي به عمه جون زحمت داديم انشالا وقتي بزرگ شدين بايد قدردان عمه جون باشين
خوب توي سال جديد شما دوتا شروع با راه رفتن كردين اينقدر بامزه شدين كه مامان دلش مي خواد درسته قورتتون بده آريسا خانم معلوم ميشه خيلي توي راه رفتن عجله داره و تندتند راه ميره و همش هم مي خوره زمين ولي كم نمياره بازم تكرار و تكرار و الان خيلي بهتر شده و كم زمين مي خوره
آريا خان هم با آريسا شروع كرده و با احتياط قدماشو بر مي داره و انگار خيلي عجله اي هم نداره قربونتون برم بامزه هاي من همچنين كاراي بامزه ديگري هم در ميارين كه نمونه اش چشمك زدن و لي لي حوضك رو هم ياد گرفتين تا ميگم لي لي حوضك سريع روي دستاتون انجام ميدين
درضمن بايد بگم كه راه رفتن شما در ايام عيد و زماني كه رفته بوديم بم خونه مامان بزرگ و بابا بزرگ بود اونجا بود كه راه رفتن رو ياد گرفتين و همه كلي براتون ذوق كردن جيگر طلاهاي من